عاشورا ، روح ِ زندگی ست ـ
و زندگی ، در نبود تقدیر و تفکّر عاشورائی ، جنازه ای بیش نیست.
" عاشورائی بودن " ، یک فرهنگ و هویّت انسانی ـ الهی است، و در رَگان حیاتی ِ زمین و زمان ، جاری :
آن روز که " ابراهیم " ، سینه به سینهء نمرود ، بر می خیزد
حرکت ، قیام و در آتش در آمدنش ، یک حرکت عاشورائی است!
و آن وقت ، که " موسی" ، فرعونیان را ، به دل ِ نیل می کشاند ـ
روح ِ رفتارش عاشورائی ست.
و در یک سخن،
هر کس ، در هر نقطه ، حرکتی برای سامان دادن ِ وضعیّت دنیا ، و برای رو به قبله کردنِ جهان و زندگی ، صورت می دهد ـ
آن حرکت ، یک رفتار و عمل عاشورائی ست؛
انقلاب ما ، یک حرکتِ عاشورائی ست ـ
و تحوّل و توبه خواهی ِ " آدم " هم ، یک حرکت و عمل عاشورائی!
کربلا ، ترسیم ِ ماهیّت جغرافیایی زمین است
و عاشورا ، تبیین ِ هویّت تاریخی زمان؛
و جای بسیج عاشورائی ، در همه جا!
اگر شهادت نبود، حسینجانی